سه ایده راهگشای اساسی برای سازمانهای یادگیرنده

ساخت وبلاگ
  • اولویت کل : به این نکته اشاره دارد که روابط متقابل اساسی تر از اشیا هستند و این کل نسبت به اجزا رجحان دارد . لزومی ندارد که مارابطه متقابل ایجاد کنیم ، چون در حال حاضر ، تمام دنیا بر اساس این روابط وجود دارد .

برای مثال ، سیستم میکانیکی ساده یک هواپیما را در نظر بگیرید که از قطعات متعددی تشکیل یافته است. هویت هواپیما صرفا به کارکرد و طرح کلی آن بستگی دارد اجزای هواپیما، نه مطلق و نه عینی هستند.

اهمیت کل وقتی که سیستم های زنده را مطاله می کنیم اهمیت صد چندان می یابد . تقسیم یک گاو به دو نیم ، دو گاو کوچک ایجاد نمی کند . ممکن است گفته شود هر انسان از سر ، سینه و دست و پا و هزاران اجزاء‌دیگر تشکیل شده است ، مهم این است که با نگریستن به اجزاء نمی توانیم به کلیت انسان دست یابیم . در سازمان پذیرفتن تقدم کل بر جزء - به عنوان یک ایده راهگشا - می تواند نخستین گام برای کمک به افراد برای شکستن این دور باطل باشد .

  • ماهیت اجتماعی : ماهیت اجتماعی ما را به دیدن روابط متقابل درون خود ترغیب می کند . از آنجایی که ما تمایل به دیدن اجزا داریم ، فرد را نیز بر جامعه ای که در آن قرار گرفته است می بینیم. به قول کلیفورد گیرتز - مردم شناس - ماهیت انسان مستقل از فرهنگ نیست.

وقتی که ماهیت اجتماعی خود را فراموش کنیم ، خودمان را با من یکسان دانسته ایم . بنابراین ارزش اولیه ای را برای خود - جزء - قایل می شویم و جامعه - کل - را در درجه دوم اهمیت قرار می دهیم . بدین ترتیب ، جامعه ای را جز شبکه ای از تعهد های قراردادی و مبادله های نمادین و اقتصادی نخواهیم دانست.

ماهیت اجتماعی خود ، به عنوان یک ایده راهگشا برای سازمان های یاد گیرنده ، راهی برای ایجاد تغییر های مفید و قدرتمند در ارزش های اساسی ما می گشاید . ما وقتی دیگران را اشیایی در خدمت خود ندانیم بلکه همکارانی بدانیم که با همراهی آن ها می توانیم بیاموزیم و تغییر کنیم ، راهی برای کامل کردن وجود خود یافته ایم.

  • قدرت مولد زبان ، بیانگر وابستگی متقابل فعال در هنگام تعامل ما با واقعیت است و دلالت بر تغییر عمیق در چگونگی رخداد این تغییر دارد .

زبان ما با تجربه مستقیم ما در تعامل خواهد بود . یعنی واقعیتی که ما در اختیار داریم ، از تعامل های ما ریشه می گیرد.

هرگاه با تفسیر های چند گانه از دنیای واقعی روبه رو شویم ، گزینه مناسب برای تشخیص واقعی بودن آن ها ، پذیرفتن این تفاسیر چند گانه و یافتن تفاسیر مناسب برای هدف مورد نظر ماست . با در نظر گرفتن این که هیچ تفسیر کاملا درستی وجود ندارد ، جایگزینی زبان به عنوان ابزار تشریح یک واقعیت مستقل ، به رسمیت شناختن قدرت زبان است که به ما را قادر می سازد تجربه های خود را با واقعیت های جدید را درک کنیم.

وقتی ما قدرت مولد زبان را را فراموش کنیم ، نقشه های خود را درباره حیطه مسائل سر در گمن می کنیم.

منبع : "پنجمین فرمان در میدان عمل پیتر سنگه و همکاران"


برچسب‌ها: سازمانهای یادگیرنده, ماهیت اجتماعی, دنیای واقعی, قدرت زبان, سیستم های زنده

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۸/۱۹ساعت 17:49&nbsp توسط خسرو آقاپور  | 

مدیریت میان مایه...
ما را در سایت مدیریت میان مایه دنبال می کنید

برچسب : راهگشای,سازمانهای,یادگیرنده, نویسنده : hrmhadaf بازدید : 110 تاريخ : شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 8:20