کوتوله پروری

ساخت وبلاگ
"كوتوله پرورى"

يكى از مفاهيم عمومى علم مديريت مفهوم "جانشين پرورى" است، چنانكه براى افراد فاقد تخصص مديريت نيز مفهومى آشناست. جانشنين پروري به برنامه ريزي بلند مدت و تربيت نيروي انسانى به منظور جانشينى در پست هاى مديريتى و غيرمديريتى اطلاق مى شود.

با اين مقدمه، نوشتار سعى در مفهوم سازى جديدى تحت عنوان "كوتوله پرورى" دارد، كه مى تواند نكته مقابل و نقيض مفهوم "جانشين پرورى" باشد!! كوتوله پروري به انتصاب و ارتقاء افراد در پست هاى سازمانى اطلاق مى شود كه از لحاظ توانمندى از مدير منصوب كننده و حتى ساير كاركنان سازمان داراى پتانسيل كمترى هستند. در واقع هدف اصلى از كوتوله پرورى مقابله با رشد افراد داراى پتانسيل بالقوه است. اين امر به دليل كوته نظرى و ترس از تبديل شدن ايشان به رقيب و اشغال پست فعلى در آينده است.

كوتوله پرورى توسط مديراني توسعه مي يابد كه قد و قواره ايشان كوتاه تر از مسندي است كه بدان تكيه زده اند! مدير غير توانمند براى نشستن بر پست اجرايى، در پست هاي مديريتي پايين تر از خود به جاي جانشين پروري و بهره گيري از افراد توانمند، به انتصاب مديراني كوتوله تر اقدام مى كنند و افراد داراى توانايى بالقوه تصدى پست هاى مديريتى در سيستم را سركوب مى كند. ايشان با فشار از بالا براي كاستن قد افراد توانمند، و يا حداقل خم كردن سرشان تلاش مى كند قد خويش را بلندتر جلوه دهند!
كوتوله هاى زير دست كه به دليل مقايسه خويش با مدير كوتوله پرور دائما به حمد و ثناي وي مي پردازند، به سرعت در اين سيستم ارتقاء مى يابند و جاى خود را به ساير كوتوله ها مى دهند. سيستم كوتوله پرور به صورت سلسه مراتبي از بالا به پايين منجر به انتصاب مديران كوتوله تر و كوتوله تر مي گردد. بدين طريق مفهوم پردازى "حكومت كوتوله ها" در سازمان خالى از لطف نيست.

كوتوله پرورى آثارى به شرح زير از خود متبلور مى سازد:
-عدم تفكر و برنامه ريزي استراتژيك (بلند مدت)
-خود بزرگ بينى مديريتى
-حصار شيشه اى مديريت
-تمسخر و دست اندازي مديران توسط كاركنان و عامه مردم (به سان داستان پادشاه و دو خياطي كه لباس نامرئي براي وي دوختند!)
-غارت و چپاول بيت المال توسط دني ترين افراد جامعه و نگرش غنيمت جنگي به بيت المال
-توسعه فرهنگ سازماني سست عنصري و بي عاري
-كاهش اعتماد به ساختار مديريتي
-حاكم شدن جو نارضايتي شديد و طغيان به سان آتش زير خاكستر
-و...

راه حلهاي ذيل براي برون رفت از اين بحران توسط مديران توصيه مي شود:
-بهره گيرى افراد همسطح يا توانمند تر از خويشتن كه "مورد اعتماد" مدير باشند.
-بهره گيري از مشاوران بيروني فاقد پست اجرايي براي ارزيابي عملكرد
-برگزاري دوره هاي آموزشي مديريتي براي مديران مادون
-آشنايي با اصول ابتدايي علم مديريت و به طور خاص "مديريت عملكرد"
-خودگشودگي مديريتي به منظور اخذ بازخورد از انتصاب مديران و عملكرد ايشان

مخلص كلام اينكه: اشتباه استراتژيك كوتوله پرورها در اين انگاره است كه "استفاده از كوتوله ها منجر به بلندتر جلوه كردن قد ايشان و عدم تهديد درون سازمانى مى شود" در حالى كه در اوضاع مشوش سياسى سازمان دولتى كه منجر به سرنگونى مدير مى شود، اغلب عاملان اصلى اين سرنگونى ها نخبگان سركوب شده درون سازمانى و يا نيروهاى خارجى است كه از ضعف عملكرد كوتوله ها به خوبى براى سرنگونى بهره مى جويند.
كوتوله پرورى موجب كوتوله انگاشته شدن مدير و سازمان و نخبه پرورى و جانشين پرورى علاوه بر ارتقاء عملكرد، منجر به ارتقاء ذهنيت درونى و بيرونى از برند مدير و سازمان مى شود.

سلطه بوروکراسی"

با مطالعه بُعد مدیریتی برخی سازمانهای دولتی به نظر می رسد مدیریت این سازمانها در سیطره دو عنصر اصلی هستند، اول مدیرانی که فکر می کنند سازمان را اداره می کنند؛ دوم بوروکراسی (قوانین و مقررات) عنصری که واقعا سازمان را می چرخاند! ناکارآمدی مدیریت، و سلطه بوروکراسی در چنین سازمانهایی زمانی بیشتر نمود پیدا می کند، که با مراجعه ذی نفعان به ایشان برای حل مشکلی که بر اساس منطق انسانی مشکل قلمداد نمی شود، محدود کنندگی بوروکراسی (قوانین و مقرراتی که توسط انسان برای حل مشکل تدوین شده است)، به عنوان مانع عمده حل مشکل از سوی مدير مطرح می شود. بوروکراسی که به زعم وى به عنوان قانونی مقدس و لایتغیر تلقی می شود. مارکس وبر واضع نظریه بوروکراسی در انتهاى كتاب مربوطه نگرانى را از تدوين نظريه بوروكراسى اعلام مى دارد و آن "نگرانی از تبدیل بوروكراسى از وسیله ای برای تحقق هدف به خود هدف" است، اتفاقی که در حال حاضر توسط "نامدیران" به وفور در سازمانهای دولتی در حال وقوع است. شاید بتوان نیت اصلی "انیشتن" از ارائه معادله "محاسبه انرژی اتمی" و ماحصل واقعی آن را، با نیت اصلی "وبر" از وضع "نظریه بوروکراسی" و ماحصل واقعی آن مقایسه کرد. اولی به دست وحشیان تمدن (تمثیل از شهریار) و دومی به دست "نامدیران" از یک ابزار کارکردی به ابزار کژکارکردی بدل شده است.
نامدیران ابزارهایی برای سلطه بوروکراسی و پنهان کردن عدم کفایت خود در قبال تصمیمات دارند و آن عبارت است از "یک قلم"، "یک درخواست"، و عبارت "جهت اقدام برابر مقررات" برای تصمیم گیری در خصوص درخواست ها!! که البته نامدیران باهوش تر از عبارت "جهت بررسی و اقدام لازم برابر مقررات" استفاده می کنند تا بدین طریق از نشستن بر کرسی مدیریت مدهوش تر شوند، و با تفویض مسئولیت تصمیم گیری، کارکنان سوار بر اسب بوروکراسی، بر هر سمت و سویی که دل می برد، بتازانند!

فاجعه "سلطه بوروکراسی" بر برخى سازمانهای دولتی بدین جا ختم نمی شود. قابل تامل است كه در سازمانهاى خصوصی افراد به خاطر دانش و تجربه و مهارت در انجام دادن كار قدرتمندتر مى باشند، و در سيستم دولتى افراد مسلط به بوروكراسى، احساس قدرتمندی بیشتری می کنند. در چنین ساختارى كه مدیر چیزی از "مدیریت" نداند، بوروكراسى منبع اصلى قدرت محسوب مى شود و تغيير در بخشى از بوروكراسى (آيين نامه ها و مقررات) ابزار اصلى قدرت نمايى نامدیران خواهد بود!! گرایش "نامدیران" به اپیدمی (بیماری همه گیر) بوروکراسی موجب می شود ایشان با وجود کمترین تخصص در امور جزئی سازمانی اقدام به تغییر مقررات و قوانین کنند و این موضوع، آسیب های ناشی از نامدیران بوروکرات را به سازمان تشدید می کند. هر چند مدیران با دانش نیز در بلند مدت از خطر ابتلا به اپیدمی بوروکراسی در امان نیستند!
بوروکراسی سه گرایش ذاتی را داراست: 1)گرایش به بزرگتر شدن خود 2)گرایش به پیچیده تر کردن کردن قوائد 3)گرایش به اولویت دادن منافع واضعان بوروکراسی به عامه مردم؛ از سوی دیگر نامدیرها گرایش به سلطه سازمانی و پنهان کردن ناکارآمدی های مدیریتی دارد! بوروکراسی بزرگتر و پیچیده تر نیز پتانسیل بیشتری برای سلطه و عدم توجیه منطقی (عدم پرسش از چرایی تصمیمات) دارد و متعاملان خود را اعم از کارمند و ارباب رجوع مسخ و مسحور خود می کند. چنین است که در و تخته (نامدیر و بوروکراسی) به هم جفت می شوند!!
آفات اصلی "سلطه بوروکراسی" شامل کندی فرآیندهای سازمانی، عدم گرایش به رشد سازمانی، عدم تفکر استراتژیک، مقاومت در برابر تغییر، هدر رفت منابع، عدم پذیرش ایده های نو کارکنان خلاق، و منفعل بودن در برابر تغییرات محیطی است. در واقع نامدیران به جای استفاده از ظرفیت های بوروکراسی برای تحقق اهداف ذی نفعان، بر خود بوروکراسی به عنوان هدف تمرکز دارند.

"بوروکراسی صرفا قاعده ای برای انجام کار می باشد و ترکیب آن با تدبیرهای مدیریتی و انعطاف در ریختن مسائل در قالب های بوروکراتیک متنوع می تواند به تسهیل در امور کمک کند".

بنابراین برای مدیران مبتلا به اپیدمی بوروکراسی راه حل های زیر پیشنهاد می شود:
-پرداختن به امور کلان و بلندمدت توسط مدیران عالی و توسعه تفکر استراتژیک در خود
-مدیریت امور جاری بر مبنای استثنا
-تعبیه درگاه هایی برای انتقال مشکلات بوروکراسی (قوانین و مقررات) حاضر از سوی ارباب رجوعان سازمان
-بررسی، تدوين و اصلاح قوانین و مقررات دست و پا گیر در جلساتی با ترکیبی از "دیدگاه استراتژیک و حل مسئله مدیران عالی" و "تسلط فنی و بوروکراتیک مدیران و کارکنان عملیاتی

دکتر علی قربانی 


برچسب‌ها: کوتوله, جانشین پروری, بوروکراسی مدیریت میان مایه...
ما را در سایت مدیریت میان مایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hrmhadaf بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 21:56